آرش کمانگیر

آرش کمانگیر (به اوستایی اِرِخْشَه و به پهلوی اِرَش شیپاک‌تیر) احتمالاً از اساطیر کهن هند و ایرانی است که در فرهنگ و تمدن ایران زمین باقی مانده است. دیرین‌ترین متنی که به اسم اِرِخْشَه اشاره کرده، تیشتر یشت از یشت‌های بزرگ اوستاست. شاهنامه به طور کامل داستان آرش را واگویه نکرده ولی از حماسه او نام برده است، مثلاً:
چو آرش که بردی به فرسنگ تیر چو پیروزگر قارن شیرگیر
بزرگان که از تخم آرش بدند سبکبار و جنگی و چابک بدند
در نبرد میان ایران و توران، افراسیاب سرلشکر تورانیان، شرط آشتی را این اعلام می‌کند که یک پهلوان ایرانی بر فراز البرز تیری بیافکند و مرز میان توران و ایران را تعیین کند. آرش که یک پیک ساده بود، مأموریت می‌یابد پیامی را به اردوگاه دشمن ببرد و شاه توران برای تحقیر ایرانیان فرمان می‌دهد که این پیام‌رسان باید تیر را از کمان رها سازد. ایرانیان آرش را سرزنش می‌کنند که چرا نقشی را پذیرفته که در شأن او نیست و مقدمات باخت ایران را فرآهم ساخته است. اما سرانجام آرش جان خویش را در تیر روان می‌کند و با چنان توانی کمان را رها می‌سازد که پیکرش متلاشی و در سراسر ایران پخش می‌شود و تیرش بعد از یک روز تمام، در کنار رود جیحون بر درخت گردویی فرود می‌آید.

  • vahid

    درود بر ایران و ایرانی