دل نوشته معلم مینابى از تجربه ی همکاری با چند استارت آپ موفق ایرانى
خلاقیت و احساس مسئولیت در هر اوضاع و احوالی، چنانچه انسان برای رسیدن به هدفش سماجت به خرج دهد، شکوفا و کارگشاست. این جمله ی خانم بحری در توصیف اینجانب بنده را به ادامه ی مسیرم برای ادامه ی عشق ورزیدن به بچه های سرزمینم به عنوان یک معلم، توانمندتر کرد. جمله ای که حداقل برای من جمله ای ناب و غرور آفرین و از اون جمله هایی که تو خاطره ها میمونه و موجبات پیشرفت انسان میشه. از این جمله ها که موجب پیشرفت من بشه کم شنیدم.
من یعقوب ذاکری درباغی معلم چندپایه مدرسه ی مهر کش قلمان بخش بندزرک از توابع شهرستان میناب استان هرمزگان هستم با سابقه ی ۱۲ سال تجربه و تدریس در مدارسی با کم ترین امکانات. یکی از اون مدارس دبستان مهر کش قلمان بود که به یاری خداوند و مهر مهربانه با همکاری استارتاپ های خوب کشور آرزویی که چشم انتظارش را هم من و هم بچه های اون مدرسه سال ها کشیدیم و برای بدست آوردن آن تلاش کردیم ولی تلاش ها و پیگیری ها با مسولین جواب نداد، بدست آوردیم. دستگاه کپی ای که بعضی مواقع بنده را به دلیل دخالت در ارائه ی کیفیت تدریسم، ناامید کرده بود از ماندن در این مدرسه. ولی باز به عشق بچه های مدرسه ام و با وجود اینکه سرگروه درسی، مدرس کارگاه ها،پژوهشگر و نویسنده بودم و راحت میتونستم از اون مدرسه برم و با وجود همه ی مشکلات ساختاری و فیزیکی و نبود امکاناتی که بتوانم با توانایی که در علم فناوری در تدریس دارم به کیفیت اون مدرسه و دانش آموزان کمک کنم، با همه ی افسوس ها ماندم. عشق به این بچه ها و محرومیت آن ها بنده را وادار به ماندن در این مدرسه کرد. مدرسه ای که اگر از کمبودات آن بنویسم توان خواندن جمله های من برایتان سخت باشد و آرزویی مانده بر دل من و دانش آموزانم. فقط خلاصه میگم، مدرسه ی ما به جرات میگم با وجود نوساز بودن از کوچک ترین امکانات آموزشی و رفاهی برای دانش آموزان از جمله حیاط مدرسه و یا زمین فوتبال یا هر وسیله ی ورزش بی بهرست. مدرسه ای که از نظر ساختاری تاثیرات زیادی بر روی افت یادگیری دانش آموزان داشته و دارد و کاری از من ساخته نیست چون پیمانکار و مهندس پروژه ی ساختمان مدرسه، اونو ساختن و یه جورایی نیمه تمام سال ها پیش انجامش دادن و رفتن. نمیدانم چرا این مدرسه به این شکل و با این امکانات به بهره برداری رسیده. ولی وقت آن رسیده همه مهربانی کنیم حتی من معلم. مدرسه ای که هیچ معلمی بیش از یک سال توان ماندن در آن را نداشته.زمستان ها با بارش رحمت الهی مثل اینکه بیرون مدرسه باشیم.